حکایت حال ما که این شب ها جو گیر می شویم و یک هفته بعد ...

همان آش و همان کاسه

       هفته ای دوبار میهمان امام زمان (عج) اند، اعمالمان

و هفته ای دوبار از چشمانش روان اند، اشک هایشان

و هربار با خود می گوید >>> این که هفته ی پیش به من قول داده بود.

       خدا، تو خودت می دونی ما این حالی رو که تو شب های احیا داریم بعد چند روز از دست می دیم. بالاخره از اون مسیری که برای خودمون برنامه ریزی می کنیم دور می شیم. خودت می دونی که ما ضعیفیم، و چه کسی به جز قوی به ضعیف رحم میکنه؟؟؟

       حکایت حال ماست که وقتی به سال های گذشته می نگریم، عبرت می گیریم از این که >>> من همانی هستم که سال پیش با چنان دبدبه و کبکبه ای توبه کردم و وقت گذاشتم برای خودم تا این که پاک بمانم و نماندم. نکند امسال هم مثل سال های قبل شود و اسیر مسایلی شوم که سال بعد شود آنچه گذشت امسالم.

.

.

.

تو این شب ها دعایی بکنیم که تو این دعا همه مشکلاتمون باشه

سخت نیست

مرد راه می خواهد

بسم الله

اللهم عجل لولیک الفرج